
رجوع دختران به کورسهای نقاشی
گزارشگر: شفیقه احمدی
صنف ششم؛ پایان آرزوهایم نبود
پاییز ۱۴۰۱، آخرین روزهایی بود که در مکتب حضور داشتم. با سپری شدن هر روز، احساس عجیبی از دلهراسی و ناامیدی داشتم و حس میکردم مانند برگی هستم که ناچار به افتادن و جدا شدن از پیکر علم و آرزوهایم است
شکیبا، یکی از شاگردان فارغالتحصیل صنف ششم، میگوید: «پاییز ۱۴۰۱ روزهای سختی بود که سپری کردم. زمانی که امتحان سالانه تمام شد، با دنیایی از ناامیدی و شکنندگی روبرو شدم. فکر میکردم دنیا برایم متوقف شده است و هیچ آرزویی برایم نمیتوانستم تصور کنم
او میگوید: «زمستان ۱۴۰۱ سختترین روزهای زندگیام بود. آن روزها با حسرت و ناامیدی سپری میشد و زندگیام مانند زمستان، سرد و بیروح شده بود. پس از مدتی تصمیم گرفتم در صنف نقاشی شرکت کنم و تا جایی که ممکن است تلاش کنم و از کوچکترین فرصتها بهره ببرم
شکیبا ادامه میدهد: «نزدیک به دو سال است که نقاشی میکنم. نقاشی برایم الهامبخش است. سیاهی ذغال دنیای روشنی است که میتوانم در آن رویاهایم را به تصویر بکشم. آرزویم این است که از طریق نقاشی بتوانم صدای زنان و دختران افغان را به جهان برسانم
او همچنین میافزاید: «پیام من به همه دختران این است که هیچوقت دست از کوشش و تلاش برندارند، از کوچکترین و اندکترین فرصتها استفاده کنند و هرگز ناامید نشوند
در همین حال، زهرا رضایی، یکی از استادان نقاشی، میگوید: «طی دو سال اخیر، تمایل دختران به شرکت در کورسهای نقاشی بیشتر شده است. دختران بیشتر از سالهای گذشته در این کورسها شرکت میکنند، چرا که این مراکز تنها امیدی است که در این شرایط برای آنها وجود دارد.» او همچنین میافزاید: «حضور دختران در این مراکز یک نقطه مثبت و انگیزهدهنده است. این دختران در شرایط دشوار و با مقابله با همه سختیها، در اجتماع حضور مییابند و در عرصه هنر فعالیت میکنند
این در حالی است که نزدیک به سه سال است که دختران بالاتر از صنف ششم اجازه رفتن به مکتب را ندارند و همچنان دختران از رفتن به دانشگاه نیز منع شدهاند. به تازگی مؤسسههای تحصیلی نیمهعالی در رشتههای طبی نیز برای دختران مسدود شده است